جايگاه هاي زمين شناسي يا ژئوسايت ها شواهدي کليدي لحظات يا دوره هاي خاصي از تاريخ زمين اند که در آموزش عمومي علوم زمين ومفاهيم زيست محيطي نقش بسيار مهمي دارند. ژئوسايت ها همچنين ابزاري براي توسعه پايدار و حفاظت اند، در عين حال يادآوري ميکنند که بخشهاي تجديد ناپذير کره زميناند. بديهي است ژئوسايتها از ديدگاه زيبايي شناسي و ژئوتوريسم حائز اهميت است .منطقه فسيلي(سازند غير رسمي) مراغه در دامنه سهند به سبب دارا بودن تنوع فسيلي مهره داران در مجامع علمي دنيا از اهميت خاصي برخوردار است که حفظ و حمايت و بهرهبرداري پايدار از اين سايت به عنوان ميراث علوم زمين، علاوه بر حفظ محيط فيزيکي،پايداري و ارتقاي فرهنگي و اقتصادي منطقه را به همراه خواهدداشت.
سايت فسيلي مراغه در نوع خود به عنوان يکي ازنادرترين سايت هاي دنيا از نظر فسيل پستانداران است که از سالها پيش مورد توجه مجامع علمي جهان قرار دارد. فون مراغه به عنوان حلقه مفقوده فون فسيلي پستانداران جنوب آسيا، اطلاعات ارزشمندي از حيات و شرايط اقليمي و روند تغييرات آن در اختيارمي نهد، و به عنوان يک ژئوسايت، پتانسيل ژئوتوريسمي آن که ميتواند موجب جذب گردشگران داخلي و خارجي با اهداف متنوع شود، مورد بي توجهي واقع گشته است. گسترش فعاليتهاي هماهنگ و همخوان با منطقه، علاوه برحفظ يکپارچگي و انسجام محيط، ميتواند توسعهي اقتصادي و ارتقاي سطح معيشتي مردم محلي را تامين نمايد.
ارزش شناخت و حفظ اين منابع از ديدگاه علمي، تاريخ طبيعي و حتي به عنوان ميراثي فرهنگي قابل ارزيابي است تدوين برنامه و قوانين جامع، ثبت مناطق ديرين شناختي در فهرست آثار ملي طبيعي، حفاظت علمي و دقيق، شناسنامهدار شدن و ايجاد مديريت منسجم براي صيانت از اين آثار ارزشمند را ضروري مي نمايد. نبود قوانين قاطع، ايجاد جاده، سوزاندن پوشش گياهي، تغيير در کاربري اراضي محدوده منطقه و تخريب از جمله عوامل انساني است كه اين مناطق ارزشمند را تهديد ميكند. اما بيشترين مشكل براي حفاظت از مناطقي که در دسترسي و محدوده مناطق مسکوني و روستايي هستند، ناآگاهي بوميان منطقه است، که تخريب منطقه را در پيدارد. اگر اقدامي عاجل براي حمايت از اين مناطق ارزشمند زيستي و ديرين شناسي نشود، شمار زيادي از اين مناطق كه ريشه در قدمت زندگي روي زمين دارند، منقرض ميشوند. هرساله تعدادي از اين ذخاير ارزشمند ملي به دليل غفلت و به ندرت توسط عوامل طبيعي، آسيب ميبينند، لزوم تحقيقات و پژوهشهاي علمي هرچه بيشتر بر روي آنها احساس ميشود.
توصيف وضعيت اثر
اين منطقه در حال حاضر تحت حفاظت سازمان حفاظت محيط زيست قرار دارد و با توجه به کاوشهاي ديرين شناسي در منطقه، قابليت رشد و توسعه زيادي را براي آن ميتوان در نظر گرفت. وسعت منطقه اي که در آن فسيلهاي مختلف حيواني بدست مي آيد در حدود ۴۰۰۰۰ هکتار است ولي منطقهاي که توسط سازمان حفاظت محيط زيست مورد حفاظت قرار گرفته و به ثبت ملي رسيده است، ۱۰۲۶ هکتار ميباشد که حدودا مابين دو رودخانه مغاجوق چاي در شرق و مردق چاي در غرب قرار گرفته است و ميتوان گفت زمينهاي مابين دو روستاي شليلوند در شمال و قرتاول در جنوب را در بر گرفته است. اين منطقه با اينکه از مناطق حفاظت شده ملي محيط زيست ميباشد ولي بر خلاف تمام قوانين حدود ۷۰۰ هکتار از اين منطقه داراي مالک خصوصي ميباشد و به شکل باغ سيب و ميوه هاي ديگر در اختيار اهالي ميباشد.
اين منطقه يکي از غنيترين مناطق سنگوارهاي جهان بوده و در آخرين مطالعات صورت گرفته فسيلهاي اجداد ماموت، زرافه و آهو در اين منطقه کشف شدهاست. لايههاي فسيلي موجود در مراغه مربوط به اواخر دوران نوزيستي زمينشناسي يعني هفت تا دوازده ميليون سال قبل هستند که با انجام کاوشهاي علمي ميتوان اطلاعات بسيار دقيقي را از زندگي جانوران غولپيکر در اين منطقه به دست آورد. منطقه فسيلي مراغه به دليل دارا بودن فسيل ماستادون و ماموتها (سنگوارههاي پيش از تاريخ) داراي شهرت جهاني بوده و هم اکنون مورد حفاظت ويژه سازمان حفاظت محيط زيست قرار دارد. منطقه فسيلي مراغه به عنوان نخستين اثر ملي، طبيعي و فسيلي ايران از بالاترين ردههاي حفاظتي سازمان محيط زيست برخوردار است.
مطالعات انجام شده ومقايسه نمونه هاي يافت شده با برخي نقاط جهان نشان مي دهد گونه هاي موجود در مراغه امروزي مربوط به عرض هاي جغرافيايي بالابوده اند كه به دليل سرماي جهاني در آنجا به آذربايجان فعلي مهاجرت كرده اند. برخي از محققان عقيده دارند فعاليت آتشفشاني كوه سهند و انتشار گازهاي سمي و گوگردي ناشي از آتشفشان باعث مرگ و مير دسته جمعي آنهاشده است. در نهايت خاكستر حاصل از آتشفشان سهند باعث حفظ بقاياي جانوران و فسيل هاي فعلي شده است. قابل ذكر است رسوبات دربرگيرنده فسيلها، از نوع توف (نوعي سنگ آتشفشاني) تغييريافته هستند و حالت سفالي دارند.
فون فسيلي مراغه به عنوان نخستين سايت داراي فسيل هاي كامل پستانداران نظير زرافه، كرگدن، فيل، ببر دندان شمشيري، اسب آبي، آنتيلوپ وگونه هاي متعدد منقرض شده ديگر، اولين بار توسط مسافران روسي در سال ۱۸۴۰ ميلادي كشف شده است (ابريشمي، ۱۳۸۴) بخشي از منطقه فسيلي مراغه (مساحت کلي حدود ۴۰۰۰۰ هکتار برآورد گرديده) به مساحت ۱۰۲۶ هكتار در مراغه ودر مناطق كرج آباد(كرجاوه ) نزديك رودخانه مردق چاي، كوپران، شليلوند و كرمجانواقع گرديده و در سال ۱۳۸۳به عنوان ” اثر طبيعي ملي ” مورد حفاظت قرار گرفته است(سازمان حفاظت محيط زيست ايران، ۱۳۸۳) . فون مراغه به عنوان حلقه مفقوده فون فسيلي پستانداران جنوب آسيا اطلاعات ارزشمندي از حيات و شرايط اقليمي و روند تغييرات آن در اختيار مي نهد. بسياري از محققين سازند مراغه را از مناطق مهم حاوي فسيل هاي مهره داران بخصوص پستانداران در ارواسيا مي دانند که به عنوان يكي از حلقه هايارتباطي فوناي ساوانا ( ۵/۹ – ۷ سال قبل) و به سبب شباهت با فوناي اروپا حائز اهميت پالئواكولوژيك و پالئوژئوگرافي است (يعقوبي، ۱۳۸۷). به دليل اهميت اين سايت ازديدگاه علوم زمين، به عنوان يک ژئوسايت براي علاقمندان به علوم زمين و گردشگران وژئوتوريستها مورد بررسي قرار گيرد.غير ازمراغه در مناطق اهر، ورزقان ،شمال غرب تبريز (ايوند ) و نزديك ميانه نيز رسوبات مشابه سازند مراغه يافته شده و از روستاي آبخاراي ورزقان فسيل فيل دينوتريوم اكتشاف و استخراج گرديده است( ابريشمي ،۱۳۸۴). ميرزايي با توجه به تحقيقات برنور وهمكاران وسعت منطقه را بسيار بيش از اين حدس زده و بر لزوم بررسي هاي گسترده تراصرار دارد ( ميرزايي و همكاران ،۱۳۸۴). طبق يافته هاي معين وزيري در کرج آباد (شرق مراغه ) قديمي ترين رسوبات آهک هاي درياچه اي موجود است که داراي فسيل نرم تنان آب شيرين است. وي کشف يک دندان هيپاريون از داخل طبقات لينيت دار و حضور طبقات مملواز فسيل مهره داران بر روي لايه هاي ذغال دار را دال بر تطابق زماني آنها با رسوباتپونسين منطقه تبريز ذکر نموده است. وي بر خلاف دومرگان و ديگران تشکيلات رسوبي استخوان دار کرج آباد را مربوط به حداقل يک دوره قديمي تر از پليوسن ( حداقلپونسين) مي داند( معين وزيري ،۱۳۵۶) . درويش زاده نيز با توجه به پيدايش يک دندان هيپاريون در منطقه باغ ميشه سن لايه ها را پونسين معرفي مي کند وي با توجه به موادتشکيل دهنده رسوبات روي فسيل ها ( حاصل شستشوي خاکستر و قطعات آتشفشاني ) ، اين مواد را متعلق به ارتفاع ۰ ۲۰۰-۱۸۰۰ متر دانسته که پس از شستشو و حمل در ارتفاع۱۶۰۰و نيز در مواردي در ارتفاع ۱۵۰۰-۱۳۵۰ قرار گرفته اند. او همچنين افق هاي متفاوت در سازند غير رسمي مراغه را ناشي از فعاليتهاي آتشفشاني و پيدايش لاهاراهاي آتشفشاني با سنين مختلف مي داند (درويش زاده،۱۳۸۰). مطابق بررسي هاي ميداني قبل از تجمع آثار قسيلي مهره داران لايه توف پاميسي سفيد رنگ در بين طبقات ديده ميشود كه نشانگر فعاليتهاي انفجاري و توسعه نهشته هاي موجي، لاهارها و توف هايبارشي اسيدي است كه شايد با مسموم كردن محيط مرگ دسته جمعي گروه هاي جانوري مستقردر محل يا در حال كوچ را سبب شده اند.
منطقه فسيل دار شامل اهر، ورزقان وايوند در شمال غرب كوه هاي مورو، ممقان در غرب و شمال غرب سهند و دامنه هاي شمالي سهند ( باسمنج و .. ) مي باشند. در مناطقي كه شيب مورفولوژيك كم بوده يا مركزآتشفشاني با يخچالهاي طبيعي فاصله زيادي داشته اند، شانس برخورد به نمونه هاي كامل فسيلي بيشتر است. بررسي نهشته هاي قاعدهاي نهشته هاي واجد آثار مهره داران ازاهميت خاصي برخوردار است. هر چقدر جورشدگي، گرد شدگي و بلوغ بافتي رسوبات قاعده فسيل دار بيشتر باشد شانس دست يابي به نمونه هاي كامل فسيلي بيشتر و برعكس مشاهده رسوباتي كه در آنها جورشدگي و گرد شدگي ذرات كم و بلوغ بافتي در آنها مشاهده نشودمبين جريانات شديد سطحي و حاكي از شيب مورفولوژيك زياد منطقه و يا انرژي زيادجريانات سطحي مي باشد كه باعث حمل آثار فسيلي شده و شانس برخورد به نمونه هاي كامل را كاهش مي دهد
