loading...

ایرانگردی و ایرانشناسی طبیعت گردی، مطالب خواندنی و ...... برگزار کننده تورهای ملی دوچرخه سواران، کوهنوردان و میهن پرستان اقوام ایرانی

می‌گوید خانه‌ای در طرف دیگر شب ساخته‌ام، خانه‌ای ساده در یکی از محله‌های شرق تورنتو. میان گفته‌هایش از سهراب سپهری بیش از دیگران یاد می‌کند و اشاره می‌آورد.  آنها که رفیق خانقاهی‌اش هستند، ه

آخرین ارسال های انجمن
GreenCyclist بازدید : 1417 نظرات (0)
می‌گوید خانه‌ای در طرف دیگر شب ساخته‌ام، خانه‌ای ساده در یکی از محله‌های شرق تورنتو. میان گفته‌هایش از سهراب سپهری بیش از دیگران یاد می‌کند و اشاره می‌آورد. 
 
آنها که رفیق خانقاهی‌اش هستند، هم از شوخ طبعی‌اش خاطره‌ها دارند هم از دل نازکی‌اش؛ سلیمان واثقی که هم نسلان پدران ما، یا همان‌هایی که در جوانی به کاخ جوانان می‌رفتند به نام سلی می‌شناسندش.  

متولد ۱۳۲۴ در تهران و بزرگ‌شده یک خانواده مذهبی است. داستانش شبیه داستان دیگرانی است که خوانندگی را از کودکی دوست داشته و می‌خوانده‌اند. پس از کودکی میل به عطش آواز خواندن را با خواندن قرآن سیراب کرده و در دسته‌های عزاداری بازار پدرش را همراهی کرده بوده. و به گفته خودش با آهنگ‌سازی برای نوحه‌خوانان، رونقی هم به تکیه‌ها و کار مرثیه‌خوانان می‌داده است.
 
فارغ‌التحصیل رشته علوم‌ اجتماعی از دانشگاه تهران و دانشجوی فعال اردوهای دانشجویی بود. در همین کارهای دانشجویی بود که صدایش را شناختند و دنیای موسیقی به صورت رسمی به او خوش آمد گفت.
 
در یکی از سال‌های تحصیلش دو اپرای "تخت جمشید" و "فتح بابل" نوشته دکتر نارون و پرویز اتابکی را به رهبری اسفندیار منفردزاده در دانشگاه تهران و مقابل محمدرضا شاه پهلوی اجرا کرد. از همان‌جا پایش به تالار رودکی باز شد. موسیقی علمی و تئوری را ازهمان سال شناخت و دنبال کرد.
 
وقتی برای خواندن کـُر یا آواز دسته جمعی پایش به تالار رودکی باز شد موسیقی را به صورت علمی و تئوری دنبال کرد. مسوولیت بخش موسیقی اردوهای دانشجویی هم سبب ساز پیوند محکم‌ترش با دنیای ساز و آواز شد. همراه شدنش با اعتصاب‌کنندگان در تالار رودکی که نسبت به قطع شدن بورسیه‌های تحصیلی معترض بودند و تعطیل کردن چند اپرا و برنامه‌های گروه کر این تالار زمینه‌ساز تشکیل پرونده‌ای سیاسی در اداره سازمان اطلاعات و امنیت وقت برایش شد. آن‌طور که خودش می‌گوید با وجودی که تحصیل‌کرده دانشگاه تهران بود اما به دلیل پرونده مذکور نمی‌توانست مشغول به کار شود. اما بخت طور دیگری هم با او یار شد و توانست به عنوان رئیس بخش سمعی و بصری  سازمان شیروخورشید سرخ ایران مشغول به کار شود و تا یک سال بعد از انقلاب نیز به کار خودش ادامه داد. ولی امروز خالق برخی ترانه‌های ابی، فریدون فرخزاد، آلیس، لیلا فروهر و ترانه مشهور "ما هم به نمی‌رسیم" گوگوش در خانه‌ای برای خودش ساز و گاهی با یکی دو شاگرد سر و کله می‌زند.
 
سلی ۶۶ ساله، سال‌های پس از انقلاب  را دوران فترت و گسستگی می‌خواند؛ روزگاری که سال‌های بعد از آن به دلیل کسادی بازار موسیقی به مطالعه و تحقیق گذشته است. بعد از انقلاب دیگر نه برنامه پربیننده "پنجره‌ها" در تلویزیون ایران  وجود داشت و نه هنرمندان در تلویزیون برنامه داشتند.  دیگر جایی برصفحه تلویزیون در خانه‌های مردم برای او  نبود اما همچنان امیدوار به داشتن جایی میان خاطره‌های مردم بود.
 
از همین سال‌ها علاقه‌اش به موسیقی عرفانی کم کم رخ نشان داد و موسیقی خانقاهی و قوالی را بیشتر پسندید. محصول تجربه‌های پس از انقلابش آلبومی شد به نام "واقعه". سلی بسیار خوشبین بود که با این آلبوم به روزهای شکوه گذشته بازگردد اما اتفاقات پس از انقلاب ۵۷ و تحولات عرصه موسیقی در سال‌های پس از انقلاب چنین خواسته‌ای نداشت. همین شد که آلبوم واقعه آنطور که خودش می‌خواست واقعه‌ای در زندگی هنری‌اش نشد. سال ۱۳۶۵ ایران را به مقصد کشور موسیقی ترک کرد و به ایتالیا رفت. و دنبال راهی برای یافتن آن چیزی شد که سال‌هایی را برایش تلاش کرده بود. حاصل زندگی در فلورانس ایتالیا برگزاری دو کنسرت با همکاری و تنظیم کامران خاشع در فلورانس و سپس انتشار آلبومی از این آثار و تلفیق موسیقی و ادبیات با حافظ، مولانا و سهراب سپهری و ریتم‌های ترکیبی و همچنین آلبومی به نام "آب"، که چندان هم هواخواه پیدا نکرد، بود. با این حال، سال‌های بعدی عمرش را به پای موسیقی خانقاهی ریخت که می‌گوید این‌گونه موسیقی، پُر از نشاط، حرکت و گفتمان زندگی است.
 
دوره بعدی زندگی‌اش ورود به تورنتو و گونه دیگری از تجربه است. انتشار نشریه فرهنگی- هنری "سایبان" با همکاری حسن زرهی و بیژن بینش و ادامه انتشار سه ساله آن دستاورد این سال‌هاست. انتشار آلبوم "رنگین‌کمان" با همکاری جمشید باستانی در واشنگتن و کار مشترکش با رضا مقدس و راه‌اندازی ارکستر کاروان در تورنتو نیز به همین سال‌ها بر می‌گردد. در تورنتو دیگر چهره‌ای شد برای خودش میان ایرانیان ساکن این شهر آمریکای شمالی. اما داستان تمام این سال‌هایش شعر و موسیقی نبود. برعکس، سال‌هایی از زندگی‌اش در تورنتو، به جای جابه‌جا کردن نت در حنجره، به عنوان راننده تاکسی در شهر مسافر جابه‌جا کرد.
 
او در این روزها، سلی ِ روزهای جوانی و شو "پنجره‌ها" نیست. او ۶۶ سال دارد و همچنان مشغول تجربه است. روزهایش به ساز زدن می‌گذرد و موسیقی تلفیقی را گاه در خانه و گاه در خانقاقی در این شهر مرور می‌کند. این زندگی این روزهای اوست.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

نام
ایمیل (منتشر نمی‌شود)
وبسایت
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B :S
کد امنیتی
رفرش
کد امنیتی
نظر خصوصی
مشخصات شما ذخیره شود ؟ [حذف مشخصات] [شکلک ها]
سایت رسمی گروه انسانهای سبز

تلگرام رسمی گروه انسانهای سبز

اینستاگرام رسمی دوچرخه سواران اقوام ایرانی

گزارشهای سفرهای دوچرخه سواران اقوام ایرانی

کدهای پیشواز ملی میهنی تلفن همراه اول و ایرانسل و دانلود آهنگ

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 247
  • کل نظرات : 31
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 227
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 224
  • بازدید امروز : 128
  • باردید دیروز : 519
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 1,632
  • بازدید ماه : 647
  • بازدید سال : 17,427
  • بازدید کلی : 2,156,703
  • هدف ما چیست ؟
    جهت مطالعه اینجا کلیک نمایید

    دوچرخه سواران و کوهنوردان اقوام ایرانی